۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲

دلایل مقاومت حاکمیت برای بازگشت به وضعیت خاکستری

آیت الله خامنه ای تقریبا در هر سخنرانی بارها از عبارت "دشمن" استفاده می کند، نهادهای انتصابی و امنیتی نظام نیز وظیفه شناسایی تهدیدات دشمن و خنثی سازی آنها را به عهده دارند. از طرف دیگر مخالفان جمهوری اسلامی نیز سالهاست به صراحت از ضرورت تغییر(سرنگونی) نظام سخن می گویند، تلاش های مختلفی نیز از طرف مخالفان نسبتا گسترده اما پراکنده نظام جمهوری اسلامی طی سه دهه گذشته صورت پذیرفته است که بهرحال به نتیجه مطلوب نرسیده. در این شرایط نظام همواره در حال دفاع از خود و خنثی کردن توطئه های مخالفان بوده است، اما آیا حاکمیت مستبد جمهوری اسلامی می تواند تا ابد به مقابله با تهدید مخالفان داخلی و خارجی بپردازد؟ و اصولا آیا آیت الله خامنه ای هیچ طرحی برای تغییر شرایط از حالت دفاعی به وضعیتی امن که امکان اثرگذاری تهدیدات مخالفان به شدت کاهش یابد، نداشته؟ آیا نظام وضعیت خود را چنان پایدار می پندارد که ادامه حکومت را علی رغم قدرت یافتن مخالفان و تقویت نیروهای اجتماعی قطعی و همیشگی میداند؟ این نوشته در پی پاسخ به پرسش های فوق است.
در ابتدا به بررسی برخی مفروضات و شواهد می پردازیم:

۲۱ فروردین ۱۳۹۲

پاسخی به پرسش "چه باید کرد؟"

وضعیت اسف بار اقتصادی-اجتماعی کشور و سقوط ارزش های اخلاقی در جامعه بر کسی پوشیده نیست. اما متاسفانه بخش عمده فعالیت تحلیل گران، گروه های سیاسی و حتی مردم عادی به گلایه از وضعیت موجود کشور(گرانی، فساد، ظلم،...) و محکوم کردن تکراری عملکرد نظام حاکم محدود می شود، در حالیکه باید به دو پرسش مهم "چه نوع حکومتی میخواهیم؟" و "برای رسیدن به آن چه باید کرد؟" پاسخ داد. در ترسیم هدف(چه می خواهیم) بسیاری از گروه های سیاسی اشتراکات فراوان دارند، برپایی نظامی دمکراتیک مبتنی بر جدایی دین از سیاست که به حقوق بشر و اصل احترام به عقاید گوناگون معتقد است، مورد توافق بسیاری از جریان های سیاسی مخالف جمهوری اسلامی است(اگر چه در جزئیاتی با هم تفاوت دارند). اما در پاسخ به پرسش دوم(برای تحقق آن چه باید کرد؟)، اختلافات زیاد است و ابهامات فراوان!

موضوع این نوشته، پاسخی به این پرسش است که "برای تغییر نظام فعلی جمهوری اسلامی و برپایی نظامی دمکراتیک، مستقل و آزاد که لیاقت هر ایرانی است چه باید کرد؟"، در این راستا نظرات گروه های مختلف را بررسی می کنیم تا ببینیم کدامیک واقعی تر و منطبق بر شرایط فعلی ایران است.

۱۵ فروردین ۱۳۹۲

پیروز سوم دوئل احمدي نژاد با خامنه اي

همه کسانی که روند برگزاری انتخابات مجلس 86 و رد صلاحیت گسترده اصلاح طلبان داخل حکومت را به یاد دارند، پیام معروف و حماسی خاتمی که " نقشه ای وجود دارد که باید آن را برهم زد. ما باید این بازی را به هم بزنیم، به هر صورتی که میسر است..." را نیز فراموش نکرده اند، اما آنچه باید از آن درس گرفت و برای تصمیم گیری در شرایط امروز به یاد آورد، نحوه عملکرد اصلاح طلبان و سید محمد خاتمی در آن انتخابات است که نه تنها "بازی" را بر هم نزد، بلکه تمام و کمال در خدمت طرح جریان تمامیت خواه "بازی" کرد، به قول معروف هم پیاز را خورد، هم شلاق را و هم باج را داد!

همانطور که در نوشته های پیشین در خصوص شرایط حساس انتخابات ریاست جمهوری 92 توضیح دادیم، در صورت موفقیت رهبری در برگزاری انتخابات "آرام" و "فرمایشی" برای سرکارآوردن رئیس جمهوری بی بو و بی خاصیت، و سپس تصویب نظام پارلمانی به کمک دست نشانده های مجلس، مقوله انتخابات ریاست جمهوری و شر آن برای همیشه از سر حکومت برداشته خواهد شد. پیروزی مشایی و طیف احمدی نژاد نیز به معنای نابودی کامل اقتصادی- سیاسی  کشور و حتی اصول اعتقادی مردم، تحت پوشش دوران مدیریت مستقیم امام زمان - فاز 2 جمهوری اسلامی- است، در این حالت نیز باید فاتحه انتخابات بعدی و بلکه ایران را خواند. در این شرایط حساس، همه جریان های طرفدار گذار مسالمت آمیز باید نیروی فکری و پتانسیل اجتماعی خود را یکجهت کنند تا "بازی" هر دو طرف دعوا (دوئل آیت الله خامنه ای با پشتیبانی نهادهای امنیتی-انتصابی در مقابله با احمدی نژاد و مشایی) را بر هم زنند ، اما نه از آن نوع برهم زدن که سید خندان میگفت!

۱۹ اسفند ۱۳۹۱

امیدهای مشایی به "بهار" سرنوشت ساز

در نوشته پیش با عنوان " این آخرین انتخابات ریاست جمهوری است!" گفتیم که  آیت الله خامنه ای برای حل چالش سابقه دار تقابل بین ولایت فقیه و روسای جمهور به دنبال تصویب نظام پارلمانی است، لذا رئیس جمهور بعدی باید فردی مطیع و بی خاصیت باشد تا هم جرات مخالفت با تصویب نظام پارلمانی را نداشته باشد و هم در 4 ساله آینده با توجه به کهولت سن رهبری، چالشی جدی برای نظام ایجاد نشود. برای پیروزی نامزد بی بو و بی خاصت مدنظر رهبری کاندید موثر تیم احمدی نژاد(مشایی) که امید به پیروزی دارد باید ردصلاحیت شود و برای حضور چهره های شاخص جریان اصلاح طلب و جنبش سبز نیز موانع جدی قرار داده خواهد شد. برای ردصلاحیت رقبا و برگزاری انتخابات بی سر و صدا، پیشاپیش خبرنگاران بازداشت و تهدید می شوند و هر اقدامی که آگاهانه یا ناآگاهانه برهم زننده "طرح رهبری" برای انتخابات 92 باشد، در این شرایط حساس سیاسی "خیانت" شمرده می شود. در این نوشته به بررسی طرح مشایی و احمدی نژاد برای انتخابات پیش رو می پردازیم.
 
الف) در طول چندسال گذشته حاشیه های زیادی در خصوص "نقش" و "تاثیر" مشایی به عنوان تئوریسین تیم احمدی نژاد، در فضای سیاسی و رسانه ای کشور به وجود آمده است. اتهامات حکومت با عنوان "جریان انحرافی"، بی وقفه مشایی و حلقه نزدیکان احمدی نژاد را هدف قرار داده است. باید پرسید مگر مشایی چه قدرت ویژه ای دارد که حاکمیت اینقدر از آن وحشت دارد؟! آیا امکانات اقتصادی مشایی و احمدی نژاد در برابر ابرقدرت اقتصادی سپاه و صدها بنیاد زیرنظر رهبری برتری دارد؟ آیا جایگاه مذهبی مشایی بالاتر از آیت الله خامنه ای و ده ها روحانی بلند پایه وفادار به اوست؟ آیا امکانات رسانه ای مشایی بر امپراطوری رسانه ای حکومت می چربد؟ آیا اجنه و نیروهای مافوق طبیعی پشت سر مشایی بر قدرت ولایت فقیه و امام زمان حامیش برتری دارند؟! واقعا مگر یک مهره متوسط با سوابق سیاسی محدود چه "جادویی" دارد که کل حاکمیت جمهوری اسلامی را به چالش کشیده است؟
 

۸ اسفند ۱۳۹۱

این آخرین انتخابات ریاست جمهوری است!

آیت الله خامنه ای شرایط سیاسی کنونی کشور را "پیچ تاریخی" میداند که اگر از آن به سلامت عبور کند قدم مهمی در تثبیت جایگاه مطلقه خود و به حاشیه راندن مخالفان برداشته و اگر موفق نشود چه بسا رقیبان در موضع قدرتمندتری قرار گرفته و جایگاه مطلقه ولایت فقیه را محدود کنند یا حتی نظام جمهوری اسلامی را تغییر دهند. در این نوشته "طرح رهبری" برای انتخابات 92 با توجه به شواهد موجود بررسی می شود.
 
الف) آیت الله خامنه ای، به مناسب روز ۱۳ آبان در جمع دانشجويان و دانش آموزان تاکید کرد" ...از امروز تا روز انتخابات، هر كسي كه بخواهد از احساسات مردم در جهت اختلافات استفاده كند، قطعاً به كشور خيانت كرده است.". این هشدار به سرعت مورد توجه رسانه های داخلی و خارجی قرار گرفت و تفسیرهای گوناگونی را در پی داشت. باید پرسید در انتخابات سال 92 قرار است چه اتفاق مهمی از نظر ایشان بیافتد؟ چرا تا قبل از روز انتخابات، اختلاف و تنش خیانت است؟ و چرا بعد از آن تاریخ دیگر "خطری" از جهت بروز اختلاف و سوء استفاده از احساسات مردم نخواهد بود؟ فرض محتمل این است که نظام به دنبال برگزاری انتخاباتی نمایشی وغیررقابتی است، تا کاندید مورد نظر خود را در فضای سرد و بدور از هیجان انتخابات از صندوق بیرون آورد.
 

۱۹ بهمن ۱۳۹۱

ويژگی‌های متمايز رفتاری و سياسی احمدی‌نژاد

شرايط خطير کشور بر کسی پوشيده نيست، اهميت اثرگذاری در انتخابات(نه لزوما شرکت) و استفاده از اين فضا نيز روشن است. جريان راست سنتی از يک طرف و تيم احمدی نژاد از طرف ديگر آماده کارزار انتخابات ميشوند، درکنار انتشار اخبار و نقد سياسی،اقتصادی و اجتماعی عملکرد جريان های حاکم، آنچه در همه اين سالها از آن غفلت شده، تحليل ماهيت واقعی جريان های سياسی حاکم بر کشور برای عموم مردم بوده است. "پديده احمدی نژاد"، که البته به طنز پديده هزاره سوم نيز لقب گرفته، ويژگی های جالبی دارد که کليد شناخت ماهيت بخشی از جريان اقتدارگرا است. هرچه بيشتر رفتارشناسی و سياست بازی اين طيف شناخته شود، راه مقابله با آن نيز آشکارتر می گردد.
در اين نوشته به پنج ويژگی رفتاری و سياسی "پديده احمدی نژاد" پرداخته می شود. اين ويژگی ها ريشه در ذات "سياست بازی" و "فريب کاری" اکثر سياست مداران خودکامه در کشور های جهان سوم دارد که در شخص احمدی نژاد پررنگ تر از ديگران تجلی يافته است.

ويژگی اول احمدی نژاد هنر فريب کاری و بازی با کلمات است که اجازه دهيد آن را "پيچاندن مخاطب" بناميم، جالب است که معاون اول رئيس جمهور نيز در يک سخنرانی برای استانداران دقيقا از اين لفظ استفاده کرده بود. "پيچاندن مخاطب" ، راهبردی موثر برای فريب کاری و فرار از پاسخگويی است، در اينجا برای بررسی دقيق تر اين موضوع، مثال هايی با چاشنی طنز ميآوريم.
  • وقتی احمدی نژاد(يا همفکران وی) ميگويد: "مطمئن هستم"، يعنی۹۰ درصد احتمال خطا می رود!
  • "فلان کار کاملا انجام شده"، منظور اين است که فقط ۱۰ درصد کار انجام شده آنهم بصورت ناقص!
  • "مشکلات اجرايی از اول انقلاب بوده ..."، يعنی وضع مملکت ديگه بدتر از اين نميشه!
  • "بدليل برخی مشکلات کمی از برنامه ريزی عقب هستيم"، يعنی تاکنون هيچ پيشرفتی نکرده ايم؛ پسرفت هم داشته ايم!
  • "ما تصميماتی گرفته ايم"، يعنی تمام طرح قبلی اشتباه بوده و از اول شروع کرده ايم!

۱۰ بهمن ۱۳۹۱

دلایل اصرار احمدی نژاد بر اجرای فاز دوم هدفمندی در چندماه آخر دولت

ویژگی طرح هدفمندی یارانه ها، پله ای بودن مراحل و نتایج آن است، برای مثال تصویب پرداخت ماهیانه دویست هزار تومان(بیشتر یا کمتر) میتواند از دو ماه قبل از انتخابات شروع شود، اما افزایش قیمت انرژی به بعد از انتخابات موکول شود!. از طرف دیگر تورم شدید قیمت اجناس و خدمات که بخاطر آزاد شدن قیمت حامل های انرژی ایجاد میشود به تدریج و طی ماه های بعد بصورت پله کانی به وقوع خواهد پیوست. طرح مشایی و تئوریسین های تیم احمدی نژاد استفاده از آخرین ماه های قبل از انتخابات برای اجرای هدفمندی است تا بدین ترتیب شادی گرفتن یارانه دویست هزار تومانی به حساب این دولت گذاشته شود و فریاد اعتراض مردم از تورم افسارگسیخته آن، نصیب دولت بعدی شود!
در اینجا این سئوال پیش میاید که آیا دلیل این برنامه ریزی دقیق احمدی نژاد (اصرار مداوم به اجرای فاز دوم هدفمندی دقیقا در چندماه آخر دولت دهم) صرفا انگیزه ای انتخاباتی دارد؟ به نظر نگارنده احمدی نژاد سه دلیل عمده از اصرار بر اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها در این ماه های آخر دولت دارد: