۱۹ اسفند ۱۳۹۱

امیدهای مشایی به "بهار" سرنوشت ساز

در نوشته پیش با عنوان " این آخرین انتخابات ریاست جمهوری است!" گفتیم که  آیت الله خامنه ای برای حل چالش سابقه دار تقابل بین ولایت فقیه و روسای جمهور به دنبال تصویب نظام پارلمانی است، لذا رئیس جمهور بعدی باید فردی مطیع و بی خاصیت باشد تا هم جرات مخالفت با تصویب نظام پارلمانی را نداشته باشد و هم در 4 ساله آینده با توجه به کهولت سن رهبری، چالشی جدی برای نظام ایجاد نشود. برای پیروزی نامزد بی بو و بی خاصت مدنظر رهبری کاندید موثر تیم احمدی نژاد(مشایی) که امید به پیروزی دارد باید ردصلاحیت شود و برای حضور چهره های شاخص جریان اصلاح طلب و جنبش سبز نیز موانع جدی قرار داده خواهد شد. برای ردصلاحیت رقبا و برگزاری انتخابات بی سر و صدا، پیشاپیش خبرنگاران بازداشت و تهدید می شوند و هر اقدامی که آگاهانه یا ناآگاهانه برهم زننده "طرح رهبری" برای انتخابات 92 باشد، در این شرایط حساس سیاسی "خیانت" شمرده می شود. در این نوشته به بررسی طرح مشایی و احمدی نژاد برای انتخابات پیش رو می پردازیم.
 
الف) در طول چندسال گذشته حاشیه های زیادی در خصوص "نقش" و "تاثیر" مشایی به عنوان تئوریسین تیم احمدی نژاد، در فضای سیاسی و رسانه ای کشور به وجود آمده است. اتهامات حکومت با عنوان "جریان انحرافی"، بی وقفه مشایی و حلقه نزدیکان احمدی نژاد را هدف قرار داده است. باید پرسید مگر مشایی چه قدرت ویژه ای دارد که حاکمیت اینقدر از آن وحشت دارد؟! آیا امکانات اقتصادی مشایی و احمدی نژاد در برابر ابرقدرت اقتصادی سپاه و صدها بنیاد زیرنظر رهبری برتری دارد؟ آیا جایگاه مذهبی مشایی بالاتر از آیت الله خامنه ای و ده ها روحانی بلند پایه وفادار به اوست؟ آیا امکانات رسانه ای مشایی بر امپراطوری رسانه ای حکومت می چربد؟ آیا اجنه و نیروهای مافوق طبیعی پشت سر مشایی بر قدرت ولایت فقیه و امام زمان حامیش برتری دارند؟! واقعا مگر یک مهره متوسط با سوابق سیاسی محدود چه "جادویی" دارد که کل حاکمیت جمهوری اسلامی را به چالش کشیده است؟
 
ب) موج اعلام برائت از احمدی نژاد و حتی حمله به وی در اردوی اصولگرایان روز به روز گسترده تر میشود. روح الله حسینیان، رئیس فراکسیون حامیان دولت وی را تهدید کرد که زودتر از دیگران بر وی "شمشیر" خواهد کشید. کوچک زاده و کوثری از نمایندگان تندرو مجلس که سابقه طولانی در حمایت از احمدی نژاد دارند نیز سخنانی تند در نکوهش عملکرد رئیس جمهور گفته اند. در نمونه ای دیگری احمد توکلی در اظهاراتی قابل تامل، فساد در این دولت را بسیار بیشتر از دولت های قبل دانست، وی حتی اعتراف کرد جمهوری اسلامی در مدت ریاست جمهوری احمدی نژاد، 8 سال از سند چشم انداز عقب افتاده است و ممکن است 4 سال ديگر نيز فقط براي جبران 8 سال قبل از دست بدهد!.
 
باید پرسید آیا مخالفت های تند و بی پروا از سوی جریان اصولگرا تنها به خاطر قانون شکنی و رفتارهای غیرمنطقی احمدی نژاد است؟ اگر این طور بود که باید در طول این 8 سال هر روز شاهد چنین مخالفتهای تندی بودیم. شاید هم دوستان سابق احمدی نژاد بهتر از هر کسی فهمیده اند که طوفانی در پیش است، که چه بسا به "بنی صدر" شدن احمدی نژاد بیانجامد! صدا و سیما نیز بیکار ننشسته و از همکنون با تهیه برنامه هایی همچون "سرانجام نامبارک" ضمن بازخوانی داستان رویارویی بنی صدر با آیت الله خمینی و برکناری وی، اذهان مخاطبان خود را برای طوفان احتمالی آماده می کند. جالب آنکه عسگراولادی مستند پخش شده از تلویزیون درباره بنی‌صدر را "ترجمه‌ای از امروز" خوانده که برای مسوولان بسیار عبرت‌انگیز است!
 
 
ج) پیشتر در نوشته ای که با عنوان " ویژگی متمایز رفتاری و سیاسی احمدی نژاد" منتشر شد، مهمترین ویژگی احمدی نژاد را هنر فریب کاری و بازی با کلمات (پیچاندن مخاطب) خواندیم، ویژگی دیگر وی را، التهاب آفرینی و افشاگری معرفی کردیم و گفتیم لازم نیست همیشه رازی بزرگ فاش شود و یا همه واقعیت گفته شود، همین که فضای مچ گیری و افشاگری و "بگم بگم" وجود داشته باشد، برگ برنده ای در دستان "افشاگر" برای کسب محبوبیت در طبقات محروم و عموما کم اطلاع(از نظر سیاسی) است که از ظلم و بی عدالتی به تنگ آمده اند و مقصر را نه در سیستم بلکه در چند فرد جستجو می کنند. ویژگی مهم دیگر احمدی نژاد را ، نحوه واکنش در برابر حمله مخالفان دانستیم که حمله را با حمله دیگر یا فرار به جلو پاسخ می دهد، حتی سوالات خبرنگاران را با سوال دیگر پاسخ می دهد. آخرین ویژگی سیاسی وی را هم، تظاهر به اپوزیسیون بودن و ضدیت با سیستم توصیف کردیم. طبیعتا احمدی نژاد با خود می اندیشد که اگر به کمک همین ویژگی ها،  8 سال بر صندلی ریاست جمهوری تکیه زده پس چرا نتواند بازهم همین مسیر را ادامه دهد!
 
 
د) اسفندیار رحیم مشایی در جلسه هم‌اندیشی مجریان راهیان نور با بیان اینکه انقلاب و نظام اسلامی و زندگی در دوران حاکمیت ولی فقیه، تمرینی است برای زندگی در سایه حکومت جهانی امام زمان، گفته بود "اگر بصورت فرآیندی به پدیده انقلاب اسلامی نگاه کنیم، کار تازه شروع شده است(!)، 30 سال در تاریخ، زمان زیادی نیست". وی در خصوص شعار "زنده‌باد بهار" نیز گفته بود، منظور امام زمان است. با تامل بر گفته های فوق و مراجعه به سایر سخنان منتشر شده از وی و مقایسه آن با ادعاهای عرفان های نوظهور، میتوان به پشت پرده اندیشه مشایی و دلیل ترس حاکمیت از وی پی ببریم. مشایی به زبان بی زبانی دو حرف مهم را پشت پرده مطرح میکند، اول میگوید که "ولی فقیه" مقدمه ای برای دوران مدیریت مستقیم امام زمان است و به عبارت دیگر اندک اندک وقت پایان دوره اول فرا رسیده است. 
 
اگر نظام "ولایت فقیه" با جعل عنوان نمایندگی غیر مستقیم امام زمان و کسب حمایت بخشی از طبقات مذهبی و استفاده از ابزارهای سرکوب، توانسته بیش از 30 سال حکومت کند، لابد مدیریت مستقیم امام زمان با کسب حمایت همه طبقات(نظریه تشکیل خانواده جهانی) و شعارهای جذاب تر، میتواند چندین برابر 30 سال به ادامه حکومت امیدوار باشد! به زبان دیگر اگر بخشی از روحانیت قدرت طلب با اسم نمایندگی غیر مستقیم امام زمان سالها سوار مرکب قدرت شده اند، چرا احمدی نژاد و مشایی با اسم نماینده بی واسطه امام زمان سوار نشوند؟! مگر مشایی و احمدی نژاد از نظر زرنگی چه از روحانیون قدرت طلب کم دارند؟!
 
اما پیام دومی که در جملات مشایی نهفته است، فرار از عملکرد گذشته با توصل به چشم اندازهای بزرگ و مقدس است. عملکرد 30 ساله جمهوری اسلامی از جنبه های مختلف اقتصادی، سیاسی، اخلاقی و .. به هیچ عنوان قابل دفاع نیست، دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد نیز که دیگر مایه روسیاهی بیشتر نظام و رهبری است. مشایی معتقد است "30 سال در تاریخ ، زمان زیادی نیست"، در عوض مانور بر روی مفاهیم کلان، جهانی، آخر زمانی باعث میشود ذهن شنونده از مشکلات عینی و واقعی 30 ساله حکومت به ایده های زیبا و چشم اندازهای بزرگ منحرف شود. در وانفسای گرانی، تحریم ، اختلاس های میلیاردی و هزاران بدبختی دیگری که حکومت برای مردم درست کرده است بهترین راهکار برای فریب و فرار از پاسخگویی، دادن وعده نزدیکی ظهور، آماده سازی مردم برای مدیریت مستقیم امام زمان، تشکیل خانواده جهانی و از این دست شعارهای خیال پردازانه است.
 
مسلما اگر بخشی از اقشار مذهبی و ساده لوح متقاعد شوند که امام زمان قرار است به زودی ظهور کند و حکومت جمهوری اسلامی نیز زمینه ساز ظهور بوده است!، دیگر جایی برای مطالبه مشکلات اقتصادی، اجتماعی و مواخذه مسئولین نمی ماند، چرا که امور دنیوی در برابر رویای حکومت جهانی امام زمان بی ارزش و خوار است. متاسفانه بخشی از مردم در سطوح اجتماعی مختلف، چنان تعلقی به مسائل مذهبی و اعتقادی دارند که نمیتوانند تشخیص دهند رهبر قدرت طلب یا امثال احمدی نژاد فریبکار، نه تنها نماینده مستقیم و غیرمستقیم امام زمان نیستند بلکه دشمن شماره یک حقیقت و امام زمان هستند. در اینجا باید تاکید کرد که ضمن احترام به اعتقادات مذهبی مردم از ادیان مختلف، باید بسیار مواظب سوء استفاده از اعتقادات مذهبی در جهت منافع جریان های قدرت طلب بود، این موضوعی است که جریان های دمکراسی خواه تا کنون از آن غفلت کرده یا بصورت جدی برای آن برنامه ای نداشته اند.
 
 
با توجه به بندهای فوق، طرح مشترک مشایی و احمدی نژاد برای انتخابات 92 روشن میشود. 1) از یک طرف احمدی نژاد با تکیه بر ویژگی های متمایز رفتاری و سیاسی خود ازجمله هنر فریب کاری و بازی با کلمات، افشاگری ، فرار به جلو، تظاهر به اپوزیسیون بودن و غیره موفق شده دو دوره بر صندلی ریاست جمهوری تکیه زنده و هنوز هم به ادامه راه امیدوار است. 2) از طرف دیگر مشایی به عنوان تئوریسین این جریان که اندیشه های وی در سخنان و عملکرد احمدی نژاد کاملا مشهود است، با تکیه بر مفاهیم امام زمان و آخر زمانی درصدد است هم نظام ولایت فقیه را به تدریج از گود خارج کند و هم با ترویج این اندیشه ها عملا افکار مردم را از مطالبه مشکلات اقتصادی، اجتماعی و مواخذه دولت منحرف نماید 3) ترکیب برگ های برنده احمدی نژاد که در دو انتخابات نتیجه داده با برگ های برنده مشایی که هنوز با آن بازی نکرده و برای روز مبادا (انتخابات) نگه داشته، در کنار امکانات دولتی که تیم احمدی نژاد در اختیار دارند، موجب شده این جریان به کمتر از ریاست جمهوری بعدی رضایت ندهند، به عبارت دیگر با وعده عضویت در مجمع تشخیص مصلحت و چند پست درجه دو نمیتوان مشایی و احمدی نژاد را از شانس بزرگی که برای انتخابات 92 و سپس قبضه دیگر ارکان قدرت دارند، منصرف نمود!  4) آیت الله خامنه ای که تا حد زیادی با برگ های برنده احمدی نژاد و مشایی آشناست، احساس خطر کرده و برای رد صلاحیت مشایی مصمم است، صدا و سیما و سپاه نیز از همکنون آماده پروژه "بنی صدر2" می شوند. 5) اما احمدی نژاد تاکنون نشانه ای از عقب نشینی و مصالحه نشان نداده است، در عوض با تهدید به عدم برگزاری انتخابات و بحران آفرینی در صورت رد صلاحیت مشایی برای رقیبش شاخ و شانه می کشد  6) پاسخ به سوال اینکه آیا نهایتا مشایی تایید صلاحیت می شود یا خیر و مهمتر از آن پیش بینی نتیجه نهایی انتخابات، تنها به تصمیمات دوطرف مناقشه وابسته نیست! جریان مهم سوم یعنی اصلاح طلبان پیشرو، جنبش سبز و حتی اپوزیسیون خارج از کشور نیز "فرصت هایی" برای برهم زدن بازی هر دو طیف درگیر جنگ انتخابات دارند! اینکه آیا از فرصتها به درستی استفاده خواهند کرد یا نه هنوز مشخص نیست.
 
 در جمع بندی باید گفت اصلاح طلبان پیشرو، جنبش سبز و همه طرفداران گذار مسالمت آمیز قدرت در ایران، تنها چندماه فرصت دارند جلوی موفقیت طرح رهبری برای برگزاری انتخابات فرمایشی را بگیرند و امیدهای مشایی برای فریب و سوء استفاده از اعتقادات مذهبی مردم را هم نقش بر آب کنند. ماموریت اول جلوگیری از موفقیت طرح رهبری و مشایی است(مقابله با تهدید پیش رو) و ماموریت دوم ترسیم نقشه راه روشن برای مرحله بعد از پیروزی در انتخابات است بگونه ای که بصورت گام به گام نه تنها خرابی های دوران 8 ساله احمدی نژاد جبران شود، بلکه با تقویت پایگاه های اجتماعی دمکراسی خواهان در کشور زمینه برای توسعه متوازن سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور فراهم شود و گروه های قدرت طلب و نظامی نیز به عقب رانده شوند. مطلب بعدی که به زودی منتشر خواهد شد، به فرصت های پیش روی اصلاح طلبان پیشرو، جنبش سبز و دمکراسی خواهان برای برهم زدن بازی دو رقیب دیگر اختصاص دارد.


 
گفتار چهارم از سلسله مطالب تا انتخابات 92
سالار فرهمند : http://IranGreenV.blogspot.com


 

۱ نظر: