۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲

دلایل مقاومت حاکمیت برای بازگشت به وضعیت خاکستری

آیت الله خامنه ای تقریبا در هر سخنرانی بارها از عبارت "دشمن" استفاده می کند، نهادهای انتصابی و امنیتی نظام نیز وظیفه شناسایی تهدیدات دشمن و خنثی سازی آنها را به عهده دارند. از طرف دیگر مخالفان جمهوری اسلامی نیز سالهاست به صراحت از ضرورت تغییر(سرنگونی) نظام سخن می گویند، تلاش های مختلفی نیز از طرف مخالفان نسبتا گسترده اما پراکنده نظام جمهوری اسلامی طی سه دهه گذشته صورت پذیرفته است که بهرحال به نتیجه مطلوب نرسیده. در این شرایط نظام همواره در حال دفاع از خود و خنثی کردن توطئه های مخالفان بوده است، اما آیا حاکمیت مستبد جمهوری اسلامی می تواند تا ابد به مقابله با تهدید مخالفان داخلی و خارجی بپردازد؟ و اصولا آیا آیت الله خامنه ای هیچ طرحی برای تغییر شرایط از حالت دفاعی به وضعیتی امن که امکان اثرگذاری تهدیدات مخالفان به شدت کاهش یابد، نداشته؟ آیا نظام وضعیت خود را چنان پایدار می پندارد که ادامه حکومت را علی رغم قدرت یافتن مخالفان و تقویت نیروهای اجتماعی قطعی و همیشگی میداند؟ این نوشته در پی پاسخ به پرسش های فوق است.
در ابتدا به بررسی برخی مفروضات و شواهد می پردازیم:

الف) ماهیت خاکستری نظام جمهوری اسلامی: نوع نظام جمهوری اسلامی و ساختار حقیقی و حقوقی آن از نظر مطابقت با دمکراسی و استانداردهای جهانی همیشه نزدیک به وضعیت خاکستری بوده است، بدین معنا که نه استبداد مطلق سیاه(همچون رژیم کره شمالی و عراق دوران صدام حسین) در ایران حکمفرما بوده و نه به سمت دمکراسی حقیقی سفید(همچون کشورهای اروپایی) کشیده شده است. در وسط این دو،  گاهی چند قدم به سمت وضعیت سفید دمکراسی حرکت کرده است(طی سال های 76 تا 78)، در عوض بیشتر مواقع به سمت وضعیت سیاه استبداد تمایل داشته(طی دهه 60 و نیمه دوم دهه 80)، اما بهرحال تغییر وضعیت کامل رخ نداده است.
وضعیت خاکستری همچون لیوان نیمه پر است، گروهی به نیمه پر آن دل خوش می کنند و دیگران نیمه خالی را می بینند. حفظ وضعیت خاکستری از یک طرف برای نظام مایه دلخوشی است که اصل نظام حفظ شده است، اما از طرف دیگر همیشه ترس از آسیب پذیری وضعیت خاکستری وجود دارد، خصوصا شرایط جهانی نیز نشان از تغییر وضعیت دیر یا زود استبدادهای خاکستری(از اوکراین و گرجستان گرفته تا مصر و تونس و یمن) دارد و این شتری است که سرانجام در خانه جمهوری اسلامی نیز خواهد نشست.

ب) روش های مخالفان برای سرنگونی نظام: گروه ها و نیروهای سیاسی را می توان به سه دسته طرفدار نظام، منتقد نظام و مخالف نظام تقسیم نمود. دسته سوم یعنی نیروهای مخالف اعم از سلطنت طلبان، جمهوری خواهان، گروه های چپ، ملی گراها و بخشی از جنبش سبز با روش های مختلفی به دنبال تغییر نظام بوده و هستند.
از نظر بسیاری از مخالفان نظام، وضعیت خاکستری مانع از تحقق اهداف آنها شده و فعالیت های محدود اصلاح طلبان در داخل کشور "سوپاپ اطمینانی" برای نظام بوده است که با مدیریت خود حاکمیت، بازیگردانی شده است. این گروه تصور می کنند اگر حداقل بسترهای شبه دمکراتیک و محدود موجود همچون انتخابات غیرآزاد، مطبوعات تحت فشار، شبه احزاب سیاسی و ... که ویژگی وضعیت خاکستری است بطور کامل حذف شوند و اصلاح طلبان(که نقش سوپاپ اطمینان را بازی می کنند) از صحنه سیاست خارج شوند، تنها جایگزین پیش روی نظام غرق شدن در بحران سیاسی و سرنگونی قطعی آن توسط قیام مردمی (و احتمالا با حمایت غرب) خواهد بود. اشکال این تحلیل در آنجاست که می پندارند آیت الله خامنه ای برای بعد از وضعیت خاکستری هیچ برنامه جایگزینی ندارد و دست بسته منتظر می ماند تا نظام سرنگون شود!
 
ج)جمهوری اسلامی و الگوبرداری از کره شمالی: در چندسال اخیر طیف های امنیتی-نظامی نزدیک به رهبری با چراغ خاموش حرکتی گام به گام را برای تغییر وضعیت خاکستری جمهوری اسلامی به سمت وضعیت سیاه مطلق(مشابه رژیم کره شمالی) شروع کرده اند. در این خصوص شواهد مختلفی وجود دارد:
اعزام برخی فرماندهان نظامی به کره شمالی برای تحصیلات عالی(!) یک نمونه جالب آن است. وزیر جدید فناوری ارتباطات جمهوری اسلامی یک سرتیپ نظامی و تحصیلکرده دوره دکترای مدیریت "کشورداری" از دانشگاه کیم ایل سونگ کره شمالی است. با توجه به جایگاه پایین علمی کره شمالی و وجود گزینه های موجه تر علمی و همسو با نظام، همچون چین و روسیه این موضوع بیشتر شک ناظران را برمی انگیزد. علاوه بر این سرتیپ نظامی چه کاری به "مدیریت کشورداری" می تواند داشته باشد؟!
دست نکشیدن از برنامه هسته ای به رغم تبعات سنگین سیاسی-اقتصادی- علمی که از فشار تحریم های بین المللی به نظام وارد شده است، جای هیچ شک و شبه ای باقی نمی گذارد که نظام به دنبال هدفی راهبردی و حیاتی است که آینده نظام به آن وابسته است و از این جهت میتوان هر هزینه ای را برای آن توجیه نمود. مسلما این هدف حیاتی دانش صلح آمیز هسته ای نیست!
علاوه بر قدرت بازدارندگی هسته ای کره شمالی، وضعیت سیاسی آن کشور نیز برای حاکمیت ایران جذاب است. خفقان مطلق و استبداد سیاه رژیم کره شمالی نتایجی را به دنبال داشته است که نه در فضای داخلی نشانه ای از اعتراض و مخالفت دیده می شود و نه مخالفان رژیم در خارج از کشور کمترین قدرت اطلاع رسانی و بسیج افکار عمومی داخلی را به قصد براندازی دارند. به عبارت دیگر برای وضعیت استبداد سیاه کره شمالی هیچ یک از گزینه های انقلاب خشونت بار، انقلاب مخملی، گذار مسالمت آمیز یا حتی حمله نظامی محدود جواب نمی دهد، تنها راهکار تغییر رژیم کره شمالی یک جنگ هسته ای تمام عیار است که هزینه آن نه تنها برای جامعه جهانی بسیار سنگین است بلکه برای مردم نیز جز نابودی کشور حاصلی نخواهد داشت.
در ایران نیز محدودسازی اینترنت در قالب پروژه عظیم اینترنت ملی، طرح های تولید موتور جستجوگر ملی و ایمیل بومی، قطع VPN ها، افزایش پارازیت بر ماهواره ها و رادیوها و سایر شواهد، همگی نشان دهنده عزم نظام برای کاهش گام به گام ارتباط داخل کشور با دنیای مدرن و نهایتا قطع کامل امکان اثرگذاری اپوزیسیون خارج از کشور بر شرایط داخلی(همانند کره شمالی) است. همزمان رهبری به دنبال برگزاری انتخابات آرام و فرمایشی برای سرکارآوردن رئیس جمهوری بی بو و بی خاصیت، و سپس تصویب نظام پارلمانی به کمک دست نشانده های مجلس است تا مقوله انتخابات ریاست جمهوری و شر آن برای همیشه از سر حکومت برداشته شود.

د) اصلاح طلبان و سوپاپ اطمینان نظام: سید محمد خاتمی به نمایندگی طیف اصلاح طلبان معتقد به اصل نظام که انتقاداتی از وضعیت موجود دارند، همیشه از سوی مخالفان به "فرصت سوز" و "سوپ اطمینان نظام" متهم شده اند، اتهامی که خود آنها نیز بصورت ضمنی آن را تایید کرده اند و بارها اعتقاد خود را به اصل نظام ولایت فقیه یاداوری نموده اند. با وجود نقش مثبتی که این گروه برای حفظ و واکسیناسیون نظام بازی می کنند، آیت الله خامنه ای و نهادهای امنیتی هیچگاه دل خوشی از این جریان نداشتند؛ اما تا قبل از سال 84 از نظر ظاهری هم که شده سعی می کردند جنگ قدرت نیروهای انحصارگرا با اصلاح طلبان را به حساب اختلاف داخلی(خانوادگی) گذارده و به قول خود جلوی سوء استفاده دشمن را بگیرند. اما بعد از پیروزی احمدی نژاد در سال 84، حمله به اصلاح طلبان داخلی نیز شدت گرفت و تا جایی پیش رفت که احزاب شاخص این جریان منحل شدند، بسیاری از سران اصلاح طلب یا راهی زندان شده و یا مجبور به خروج از کشور گردیده اند.
حسین شریعتمداری که سخنگوی تاریکخانه امنیتی–اطلاعاتی نظام است روز ۹/۲/۹۲ در یادداشت روزنامه کیهان با لحنی زشت و بی سابقه نسبت به محمد خاتمی(سوپ اطمینان نظام) نوشت: "این روزها برخی از کسانی که به گونه ای آشکار و به گواهی صدها سند غیرقابل انکار در جریان فتنه 88 نقش ستون پنجم مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس را برعهده داشته اند و «مفسد فی الارض» گویاترین واژه برای نشان دادن وطن فروشی و خیانت آنان است،  برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری پیش روی خیز برداشته اند..... در کجای دنیا و براساس کدام نظام حقوقی در جهان، به ستون پنجم شناخته شده دشمن اجازه نفس کشیدن می دهند؟! نامزد شدن برای پست های کلیدی که جای خود دارد!...".
باید از خود پرسید اگر خاتمی و اصلاح طلبان نقش سوپاپ اطمینان نظام را بازی می کنند پس این همه کینه و دشمنی نهادهای امنیتی و انتصابی چرا؟ آخر کدام نظام سیاسی با سوپاپ اطمینان خود اینگونه رفتار می کند و او را "مفسد فی الارض" می نامد؟ آیا رویکرد سید محمد خاتمی و اصلاح طلبان حکومتی عوض شده یا شاید هم نظام برنامه جدیدی در سر دارد که دیگر نیازی به سوپاپ اطمینان نیست!
 
جمع بندی: 1) ماهیت حقیقی و حقوقی نظام جمهوری اسلامی وضعیتی خاکستری دارد، که نه استبداد مطللق سیاه است و نه دمکراسی حقیقی سفید 2) طی سی سال گذشته نظام کم و بیش وضعیت خاکستری را حفظ کرده است، اما این وضعیت به شدت آسیب پذیر است و لذا نظام مدام در حال دفاع از خود و خنثی کردن توطئه های دشمنان بوده است 3) با تغییرات سیاسی نوین جهانی و تقویت نیروهای اجتماعی در ایران، به تدریج نظام متقاعد شده که وضعیت خاکستری قابل دوام نیست و سرانجام به سرنوشت رژیم هایی همچون مصر و تونس یا لیبی و سوریه دچار خواهد شد 4) کره شمالی الگویی برای جمهوری اسلامی است که استبداد سیاه در آن نه تنها جلوی تحرک اپوزیسیون و قیام مردمی را گرفته است بلکه قدرت هسته ای رژیم امکان مداخله نظامی محدود غرب را نیز تقریبا غیرممکن ساخته 5) آیت الله خامنه ای از سال 84 دستور حرکت با چراغ خاموش به سمت وضعیت سیاه(الگوی کره شمالی) را صادر کرده و لذا دیگر نیازی به سوپاپ اطمینان(اصلاح طلبان حکومتی) برای حفظ وضعیت خاکستری ندارد. 6) اصلاح طلبان حکومتی با اعتقاد به حفظ ماهیت خاکستری نظام منتظر چراغ سبز رهبر برای نقش آفرینی در صحنه سیاسی و انتخابات 92 هستند تا به خیال خود شرایط بازگشت به وضعیت پیش از سال 84 را مهیا سازند، غافل از اینکه آیت الله خامنه ای هزینه ای گراف پرداخت کرده تا از وضعیت خاکستری خارج شود و امیداور است تا دو –سه سال آینده وضعیت استبداد سیاه(که به خیال وی نقطه امن نظام است) را نهادینه سازد 7) برخی از نیروهای مخالف نظام گمان می کنند خروج از وضعیت خاکستری یعنی بحران کارامدی و سرنگونی حتمی نظام، درحالیکه خبر ندارند آیت الله خامنه بی گدار به آب نمی زند و بدون برنامه از وضعیت خاکستری خارج نشده است!
 
حرف آخر: به عقیده نگارنده بر خلاف خواست و برنامه آیت الله خامنه ای و نهادهای امنیتی-انتصابی حامی وی، یکی از دو نفر محمد خاتمی یا هاشمی رفسنجانی سرانجام کاندید انتخابات 92 خواهد شد. نتیجه تایید صلاحیت و سرنوشت انتخابات از هم اکنون مشخص نیست و به حرکت بازیگران مختلف وابسته است، اما آنچه مسلم است هدف این گروه از شرکت در انتخابات و به قول خودشان نجات نظام، آماده سازی شرایط گذار برای رسیدن به دمکراسی حقیقی نیست. اصلاح طلبان حکومتی به خاطر اعتقاد به اصل نظام یا به دلایل منافع شخصی مایل هستند وضعیت خاکستری حفظ شود و چون شرایط حساس فعلی را درک کرده اند با وجود مانع تراشی حاکمیت وارد صحنه خواهند شد.
اما تکلیف مخالفان نظام هنوز روشن نیست! آیا با راهبرد بازگرداندن نظام به وضعیت خاکستری(به دلیل آسیب پذیر بودن نظام در این وضعیت) و فرصت سازی برای گذار مسالمت آمیز یا شبه مسالمت آمیز، در انتخاباتی غیر آزاد نقش آفرینی خواهند کرد؟ یا تنها نظاره گر عبور حاکمیت از وضعیت خاکستری به استبداد سیاه می مانند؟


گفتار هفتم از سلسله مطالب تا انتخابات 92

سالار فرهمند : http://IranGreenV.blogspot.com


 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر